تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

هان هان

داداش اومد دنبالم باهام و زن و بچه اش رفتیم بیرون شام خورده ایم کباب ترکی ! خیلی خوب بود !

بد بود

زندگی امروز من فقط توی رختخواب ، خوابیدن و خودارضایی کردن ! و حالم رو بد میکنه ! یکی تنبلی و بی انگیزگی مفرط !

اوهووووووم

امروز که کلا توی خونه بجز خوابیدن و تلگرام کاری دیگری نکردم ، الان هم میخام برم بیرون دل و دماغ انجام هیچکاری ندارم . دلم می‌خواد اوضاع رو درست کنم اما انگیزه ای نیست ...

خر است

تفاوت است میان دوست اجتماعی و کسی که عاشقانه دوست می دارید.
مرز ها را رعایت کنید...
نکند برایش عاشقانه بنویسید اما ندانید که عاشقش هستید یا نه؟!
نکند با تردید هایتان کنار نیامده باشید اما عاشقانه بنویسید!
نکند ذهن بازتان را بهانه و دستاویزی قرار دهید برای هر چه دلتان خواست!
نکند دل بشکنید ،اخلاق را پاس ندارید و مهم تر از آن اعتماد عاشق را به معشوق سلب کنید!
وبه قول شازده کوچولو نکند گلی را اهلی کنی و مراقبت از آن را فراموش کنی!
حرف ها ،کلمات ،جملات را باکره نگه دارید برای کسی که عاشقانه دوست می دارید اما نه برای هرکسی!

پس نوشت : دوست اجتماعی خر است، دوست فقط دوست ([JUST FIREND) ، اصلا هرنوع دوستی خر است ... دوست بودن سخته ... وتنهایی بهتر کسی که قرار فقط یه مدت از تو استفاده کنه و برعکس و توام از اون استفاده کنی این دوستی نیست سو استفاده است نه دوستی

تنهایی

امروز هم تنهام توی دفتر کسی نیموده از بچه های قسمت تنهاییی نشستم پای کارهام البته امروز پنجشنبه است و تا ساعت 1 ، 1:30 بیشتر نیستیم !


تلگرام : https://t.me/tanhatarenpesare

آنلاین

انلاین








دوباره توی وبلاگ هر وقت سر می‌زنم یه نفر آنلاین آدم وحشت میکنه ؟یکیشونم نظر نمیذاره


یه عدد خرافاتی

حسین دیروز گفت رضا چند سالته ؟ گفتم ۲۸ سال ؟ با تعجب گفت ۲۸ سال اصلا بهت نمیخوره ببین من ۳۹ سالمه کچلم ! بیش‌تر موهام سفیدند ! تو اینهمه مو داری و مشکی !
گمانم همین حرف های حسین باعث کلیه دردم شده !

هزینه

یکی پفیوز ( خوشگل ) هم پیدا نمیشه که همه ی هزینه هام با اون باشه یا همه ی هزینه هام باهاش باشه ؟ آخر سر هم نفهمیدم کدوم درست تر ه !؟

نظر نذار داداش


کسی توی وبلاگ من نظر نمیذاره یعنی خواننده ای نداره که نظر بذاره ، نظر هم که میذارنند اینجوری آقا بی خیال من شد لطفا

تنهام

همه رفتند تنها نشستم توی دفتر این پسر عماد هم که اومده بود نشست یک قسمت از سریال شرلوک هولمز رو دید و  رفت با حبیب ناهار بخورند بیرون و من تنها مونده ام !  نمیدونم چی کار کنم کارهای هرروزی رو انجام داده ام داده ام تمام شده بیکار نشستم فقط سایت رو چک میکنم هر لحظه همین و بس