تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

اووووووووف

فردا نَرم ِ سر کار خیلی بهتره، کاری که خبری از حقوق نیست!!!!! گرچه تو خونه هم باشی کاری نمیکنم بجز خودارضایی و بازی کردن با موبایل همین و بس … 

به مامان خانم و باباخان گفتم از دانشگاه دارنند اخراج م میکنند... باباخان از کاظمین زنگ زده میگه تو مگه نباید 20 شهریور ثبت نام میکردی ؟ یعنی به مامان خانم میگفت مامان خانم هم همون رو برام ترجمه میکرد !!!! هیچی دیگه بهشون گفتم تامام

مامان خانم بعدازظهر  با تبلت علائم بیماری کبد چرب رو میخوند ؟ نمیدونم چند روز پیش رفته روضه خونی یه دکتر براشون منبر رفته از علائم بیماری کبد چربی سخنرانی کرده !!!! هیچی ؟ نمیدونم چرا من فقط همه ی علائم شو داشتم  !!!! خب کم کم باید آماده ای مرگ بشم !!!!



صبح اگر حوصله ام شد برم دانشگاه ببینم چه خبر هست ؟ 


من آدم بدی هستم

" من آدم بدی هستم " این هی توی ذهنم تکرار میشه . من امشب باعث شدم کسی آرزوی مرگ کنه. خیلی از خودم متنفر شدم . چقدر بد آدم نفهمه و کسی رو آزار بده . " من آدم بدی هستم "
چقدر بدتر که این کار ناخواسته باشه نه بهتر که مثل قبلاً رفت توی غار تنهایی، جایی که فقط خودم هستم و خودم و هیچ کس دیگه ای نیست. ( کتاب، پویان " دوست خیالی "، لب تاپ و موبایل و خودم) دیگه باعث آزار کسی نمیشم. دیگه کسی هم باعث آزار من نمیشه.