همه رفتند تنها نشستم توی دفتر این پسر عماد هم که اومده بود نشست یک قسمت از سریال شرلوک هولمز رو دید و رفت با حبیب ناهار بخورند بیرون و من تنها مونده ام ! نمیدونم چی کار کنم کارهای هرروزی رو انجام داده ام داده ام تمام شده بیکار نشستم فقط سایت رو چک میکنم هر لحظه همین و بس