تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

شنبه خر است

‏صبح شنبه انقد افتضاحه که داریوش میگه:
‏روز سقوط، روز فرار، روز گریز و انتظار
‏روز شکفتن فلز، روز سیاه شنبه زار
‏روز سقوط عاطفه تا بینهایت زیر صفر
‏روز به بن‌بست رسیدن پنجه به دیوار کشیدن

درس تخصصی

رسیدم سرکلاس هیچ کس گوش نمیده همه دارند چُرت می‌زنند یا با هم حرف می‌زنند یعنی درس تخصصی!

خوشبختی

به جرات می توان گفت اینکه کسی گرفتار آدمی نباشه با همه یاس هایش و دردهایش نوعی خوشبختی است برای کسی که دوست داشتن را فقط در دوست داشتن نبیند و مسولیت و تعهد را فراموش نکرده باشد

دانشگاه

۸ صبح کلاس دارم تازه دارم از خونه بیرون زدم! یکساعت توی راه با دل خوش و عالی رفتم دستشویی نشستم یه دقیقه تلگرام چک کردن؟!قشنگ تیکه اول کلاس رو نمی‌رسم قسمت تئوری رو فقط قسمت عملی!؟

سنگ نوشت

روی سنگ قبر بنویسید " زندگی نکرد،  فقط درد کشیدن و لبخند احمقانه زد! و بجاش زندگی کرد درد و حسرت یه عمر بدون درد "

گذشت

یک روز کسل کننده دیگر هم امروز تموم میشه و من بجز وقت تلف کردن و درد کشیدن و حروم کردن عمر کار دیگری نکردم! لعنت به این درد پا... لعنت به افکار و خیال پردازی مزخرف...  بیشتر زمان رو با خودم حرف زدم، حرف های مزخرف و احمقانه 

بد بود

یه چند دقیقه مونده بود فوتبال شروع بشه داداش زنگ زد گفت میایی بریم گلستان شهدا گفتم آره پوشیدم اومد دنبالم رفتم تا نزدیک گلستان شهدا شلوغ بود خانمیش غُر زد برگشتیم فقط توی راه وایستادن چای خوردن از چای صلواتی ها و من مثل همیشه نخورده ام الان هم اومدیم خونه....الان نه شام خوردم، نه فوتبالمومو دیدم و نه فوتبال ۱۲۰ رو از اول دیدم... خیلی بد و مزخرف 

فوتبال

با یه کاسه پُر تخمه منتظرم فوتبال شروع بشه ایران و پاناما... بی کاری 

کسالت باری

روز کسالت کننده ای بود هیچ کار نکردم فقط خوابیدم و وبگردی کردم و دوبار خطا کردم الان هم میخام بخوابم هان ها... کاشی که کسی بود هم صبحت می‌شودیم 

حکومت سگ درون

متاسفانه امشب سگ پاچه گیر درونم بقیه حیوونات درونم رو شکست داده و داره به تک تک سلول هام فرمانروایی  میکنه!