تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

موندن

من که امروز زود اومدم هیچ کدوم از بچه ها نیمودن و مت پشت در موندم کاشکی رفتم دانشگاه  

طبق معمول

امروز بخاطر این که دیروز بعدازظهر خوابیدم و شب ش تا ۳ بیدا. بودم صبح دیر بیدار شدم و نرسیدم برم دانشگاه یعنی برم فقط ۳۵ دقیقه از کلاس رفته و برای ۳۰ دقیقه میرم و منم نرفتم الان هم دارم میرم سرکار! باید برنامه ی زندگی مو نظم و ترتیب درست و درمونی بهش بدم اینجوری نمیشه که زندگی کرد با برنامه ریزی و به جایی رسید

نمیدونم



سرکار موقع اومدن بچه ها داشتن ناهار خوردن یه غذای عجیب خورده ام اُملت ِ به شکل کُتلِت ِ  معده خالی یه همیچین غذای خوردم تک تک سلول های بدنم پیغام " این چی بود خوردی؟ " می‌دادند به مغزم و مغزم اصلا براش پاسخ دادن مهم نبود و لذت می‌برد! به قول معروف به تخمش بود که کبد و کلیه و معده موندن باید چی کار کنند!

الان هم اومدم کلاس عنقلاب اسلامی

چرا این پست رو کامل نشون نمیده مال دیروز 21 ابان 96

تقصیر

البته تقصیر خودمه هیچ چیزی رو مشخص نکرده ام و همبن حور تخمی و مزخرف اومدم و همبشه همه چیز رو رعایت کرده ام برای هیچ و پوچ

عضو تیم پاس هستم

بعداین همه مدت پاس داده شده ایم به حسابداری ! برای حقوق خسته نباشید دلاور !؟ کلا نیام بهتره اینجوری اعصاب خورده ایش هم کمتر به درس هم لطمه نمیخوره !

نَرفتم

خواب موندم و نرفتم کلاسمو جای شکوفه بودم حذف م میکردم چنین دانشجوی رو!دلزده شودم از این درس بقیه درسهارو هرجوری که هست میرم اینو اینقدر بچه‌ها چیز گفتن و تیکه انداختند حالم بهم میخوره برم

بی پولی

آخر وقت که میخاستم بیام دانشگاه به حسین برای حقوق مردم گفتم! گفت فردا اول وقت اومدی بگو تا بگم برات بزنند

بدبختی

امروز بعدازظهر وقتی کلاسم تموم شد میخاستم برگردم خونه یکی از همکلاسی هامو دیده ام یه کم وایستاده ام پیشیش و باهام حرف زده ایم بهم گفت دوشنبه ها اگر دلت خواست بیایی زود بیا اگر دیر بیایی قانونی که شکوفه ( استاد گرامی )  گذاشته ؟ شاکی بود چون همه سرکلاس ش با تاخیر میرنند . البته مقصر این موضوع منم چون ترم اول و دوم خیلی اذیت ش کرده ام و هی بهش تیکه مینداختم زودتر از همه ی میایی و یرتر میری و همه لحظات رو میخایی درس بدی ! چقدر نصحیت تون میکنه بهرحال بخاطر ازار و اذیت های من این تصمیمم هارو گرفته !
البته بعضی از بچه ها بخاطر این شوخی که با شکوفه میکنمم بهم میگن باهم دوست دختر / دوست پسرید و نگران قبولی نیستید! بهشون میگم اگر اینجوری چرا ترم قبل منو انداخت ؟ بهرحال میخام بخاطر همین حرفهای مفت والکی این درس رو این ترم حذف کنم و بذار معرفی به استاد امروز هم اخه بهم چندنفری از بچه ها به شوخی و خنده گفتند !

رونوشت

همکلاسیم که هیچ صمنمی باهاش ندارم یعنی من با هیچکدوم از بچه های کلاس ندارم بهم میگه نگه کن این با این تیپ و قیافه گوشی آیفون سون پلاس دستشه نمیدونه این گوشی هم مثل تمام زندگی من با کلی ماجرا مال من شد ... بعد چند سال گوشی های که داداشم چند ماه به چند ماه میگرفت و خسته میشود میرسید به من امسال بعد ۷، ۸ سال نوبت من شد منم این مدل کوشی انتخاب کردم که حداقل ۹ الی ۱۰ سال برام گوشی باشه تا پول دستم برسه خودم بخرم و یا دوباره با شانس و اقبال یه گوشی گیرم بیاد! 

ادم ها چفدر راحت همو قضاوت میکنند بدون اینکه کفش های اون رو به پا کنیم و رها بریم ! و دردها و تحقیرهای و رنج هایی که اون شده رو بکشیم... و بی دلیل قضاوت نکنیم.

اَهِ

استاد صدا می‌زنم بیاد مشکلی که توی اجرای کد دارم رو ببینیه اما خیلی کم میاد سراغ ما پسرها!بیشتر سمت دخترها! هعی روزگار...بخاطر ۲۵۰ گرم گوشت! نمیخوام بگم آدم خوبی هستم نه آب باشه منم شناگرم! بهرحال تو دانشگاه توی کارگاه! عجیب و غریب،شاید عجیب و غریب بخاطر این که مثل قضیه گوشت و گربه که آقا گربه دستش به گوشت نمی‌رسید میگفت اَه ِ اَهِ بو میده.حالا شاید حکایت منه دستم به این ۲۵۰ گرم گوشت نمی‌رسه میگم بَده ِ