تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

خودکشی ...

گفت : این عکس ه چیه تویی گوشیت ؟
گفتم : کیسه خودکشی ؟
گفت : کیسه خودکشی !... ؟
گفتم : اوهوم 
گفت : یعنی چی اونوقت کیسه خودکشی ؟
گفتم : یک کیسه پلاستیکی برای خودکشی و راحت شدن از درد و رنج و بدبختی زندگی بهمراه یک کپسول گاز هلیوم یا نیتروژن  کیسه تقریبا مثل کیسه خواب ه اما از نوع پلاستیکی 
گفت : تصمیمم داری خودکشی کنی ؟
گفتم : نمیدونم ؟ شاید ؟ گمون کنم ؟ ولی دارم شدیدا دارم بهش فکر میکنم شدیدا خسته شدم از این شرایط از درد از خنده های احمقانه ای که روی لبهام نقاشی میکنم ...


پس نوشت : از تنهاهایی شروع کردم با خودم حرف میزنم . اینم یکی از گفت های من و خودم ....

نهیب های ذهنی

چرا دنبال رویایی شخصی ات نمی روی؟!  مگر رویایی تو برنامه نویس شدن نیست...؟ هان؟  پس چرا ایستادی؟ و هیچ کار مثبتی برای تحقق درآوردنش نمی کنی؟ خودت شرایط جسمانی تو میدونی اما میذاری برات دیگران تصمیم بگیرند که به ضرر شرایط جسمی ات هست و تا آون ها به رویایی شخصی شون برسند؟ پس رویاهایی تو چی؟