#آقای_ب_مدیر_پشتیبانی داشتم با گوشیم کار میکردم بهم گفت سرچ کن " gad is a woman" با رقص Jojo نمیدونم کی؟ بعد پیداش کردم توی یوتیوب! یه تیکه آهنگ رو دیدیم با هم بهم گفت میگه " باور کن که خدا به زن ِ " به گفتم اول اثبات کن که وجود داره؟ بعد به یکی از خانم های # برنامهنویس که پیمون وایستاده بود گفت بچه ها همه مارکسیس هستند!!!!!
تلگرام رو گوشیم نسخه 5 رو آپدیت کرده ام همه ی فایل های که دانلود شده بودند پاک شده لعنت بهت پاول دورف
زنگ زده ام #ابی_سیف گفت #دانشگاه م؟ میام؟ منتظر بمونم تا بیاد ببینه چه خبر؟ بهم بگه؟
#ابی_سیف نیموده یعنی امروز خیلی از بچه های قسمت فنی #برنامه_نویسی نیمودن نمیدونم چی شده؟ زنگ بزنم #ابی_سیف چیزی میگه یا نه ؟
با این منشی صحبت کردم! بی فایده است احمق میگه یادم رفت بدم امضا کنه! حالا یه ۲ ساعت دیگه باید پیگیری کنم!
زنگ زدم درمانگاه دانشگاه برای گرفتن نتیجه کمیسیون پزشکی !!! بعدش بهم خانم دکتر گفت اینجا نامه کمیسیون رو نفرستادن رفته توی کمیسیون چون نامه نبوده، بررسی نکرده اند داخل کمیسیون !!!!
شماره گرفتم پیگیری کرده میگه نامه رو میفرستادم ! حالا هرچی زنگ میزنم پیش منشی اون احمقی که باید نامه منو رو امضا میکرده واز طریقی اتوماسیون تخمی شون میفرستاده جواب نمیده !!!!
#خانم_کریمی_آبدارچی_شرکت گفت ناهار میخوری ؟ امروز بپزم شما هم باشی توی لیست گفتم نه ؟ امروز دلم هیچی نمیخواد فقط میخوام تموم بشه این درد پا فقط همین این چای هم که زحمت کشید آورده ام دارم به زحمت پایین میدم ، میدونم احمقانه میدونید هرکی داری این رو میخونی دارم به این فکر میکنم موقع دستشویی رفتن چه عذاب بکشم برای دستشویی کردن ! میدونم خنده دار به نظر میاد ولی برای من یه عذاب دردناک ه
اط صبح تا حالا هرچی مینویسم پاک میکنم ! چه توی کانال تلگرامیم و چه توی وبلاگم !!!! در مورد اینکه نمیخواستم از خونه بیام بیرون و اینکه #مامان_خانم بازم رفته روضه خونی و یا اینکه ساعت زنی #شرکت 6 دقیقه ای عقب و من با اینکه 08:02 دقیقه رسیده ام اما سر تایم برام ساعت ورود خورد !!!! یا وایه گویه های ذهنی در مورد .... در مورد چی بود یاد نمیاد
اسهال گرفتم بدجوری!؟!؟ لعنتی اسهال #خر_است
کاشکی نرفته بودم فیلم رو ببینم بجای اینکه حالم خوب کنه، حالم بدتر کرد زندگی گوه بار یکسری آدم بدبخت رو بتصویر کشیده بود!
یه باند قاچاق مواد مخدر بود که سرکرده شون فرهاد اصلانی بود بچه های که از خونواده های فقیر بودن رو میخرید تا براش مواد بسازند و یا بفروشند و یا بسته بندی کند، یه سری آدم که ناخواسته توی یه شرایط گوه چشم به این دنیا گوه بار باز کردن و هر کدوم توی گوه که اسم زندگی دنیا بهشون داده باید دست و پا بزند! نوید محمدزاده هم یکی از هم بچه ها بود...
توی سینما حین فیلم دیدن بی این فکر میکردم که اگر سالم بودم شاید جای یکی از اینها بودم! و شاید مثل تیکه جملهی بلندی که اول فیلم واخر فیلم نوید محمدزاده میگفت چوپون بودم!!!!
گوسفندها بدون چوپون میمیرند از گرسنگی و یا گرگ میزنه بهشون و گمشدن، گوسفند احتیاج دارند یه چوپون میخواهند چون مغز ندارند، آدم ها هم مثل گوسفند بعضی از آدم ها هم مثل گوسفند هستند چون مغز ندارند و احتیاج دارند کسی هم میخواهند براشون فکر کنه و بهشون غذا و آب بدهد "
توی راه برگشت به این فکر میکردم حق با این فیلم هستم همه ی ما مثل گوسفند هستیم و کسایی هستند مثل چوپون ما را کنترل میکنند و وقتی باهاشون برخورد میکنیم راحت حذف میشیم!!! همین وبَسِ!!!