تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

همه خوب هستند بجز من

#حبیب_کاف اومد گفت چته؟  اینقدر داغونی؟  #پریود ی؟  گفتم حالم خوب نیست؟  گفت زنگ بزن؟  بریم بیرون یه سیگاری بکشیم؟  یا تاب بخوری؟  یه سری پند و اندرز طبق معمول!!! نمیدونم چرا هرکی به من میرسه میشه آدم خوبه و من میشم آدم بد؟!؟  این خیلی برای من سوال برانگیز؟ 

#حبیب_کاف گفت مرحله تغییر ۳ تاست باید بخوای؟  باید تمرینی کنی و ادامه بدی؟!؟ 

بهرحال من آدم بد هستم همین و بس

پووووف

اینقدر #مامان_خانم گفت رفتم بانک ملت ببینم کی واریز کرده پول به حسابم دیده ام #خاله_بهجت این پول واریز کرده به حسابم !!!! حالا میمونه #خاله_مرضیه 

بی انگیزه

دل و دماغ رفتن #شرکت رو ندارم؟  برای چی برم؟  خبری از پول که نیست؟  بمونم خونه بهتره؟  امروز همه ی رئیس و روسا هستند بخاطر ناهار ی که قرار #خانم_عین_تراولچی بخاطر قرداد جدید #شرکت بده!!! کاشکی بجای ناهار حقوق هارو می‌دادند

خوشحالی

#خانم_عین_تراولچی اومد #شرکت خیلی خوشحال !!! میخواد فردا به همه #شرکت به حساب خودش ناهار بده !!! بیچاره #خانم_کریمی_آبدارچی_شرکت که باید ناهار درست کنه ؟!؟ 

#شرکت بالاخره تونسته یه قرارداد مهم ببنده امیدوارم باعث بشه حقوق هامنو به روز بشه !!!

مشکل جدید

حالا داستان جدید #شرکت هاست مشکل پیدا کرده به ادمین هیچ سایت دسترسی نداریم!!!! 

حکایت های تخمی کار من و زندگی

تازه فهمیدم #آقای_ب_مدیر_پشتیبانی قرارداد بسته انگار سر سئو سایت #خانم_عین_تراولچی !!!! من کار های سئو شو انجم میدهم !!!! و #آقای_ب_مدیر_پشتیبانی چیزی بلد نیست بخاطر همین بهم میگه از همه ی مراحل کار فیلم بگیرم ؟ وقتی کار درست و درمانی بلد نباشی همینه 

تسک جدید آخ جوووووووووووووووووووون

آقای ب مدیر پشتیبانی زنگ زد گفت باید روی سئو سایت خانم عین تراولچی کار کنیم ، یه سری توضیحات که بلد بودم بهش داده ام یکسری اسکرین شات هم از سایت خانم عین تراولچی که بنظرم مثبت بود رو گرفتم براش فرستاده ام،گفت از فردا صبح باید روی سایت خانم عین تراولچی کار کنیم !!!!

لعنت به تنهایی

این پسر ه " . " توی  وبلاگ هی دیشب گفت یار ، دوستی ، ازدواج ، مرجان .... یاد #مرجان_سین افتاده ام ؟ اصلا یادش هستم ؟ منو بخاطر میاره ؟ لعنت به روابط لانگ دیستینش! لعنت به تنهایی که آدم رو به چه کارهای وامیداره

گوه دونی

زنگ زده ام مرکز بهداشت #دانشگاه میگم نامه از مرکز آموزش اومده میگه ما سیستم نداریم چک کنیم ! میگه روز کمیسیون پزشکی مشخص میشه ! که اومده یا نه ؟ میگم کی کمیسیون میگه مشخص نیست ؟ زنگ بزن تا متوجه بشی ؟!؟ ریده ام به این برنامه ریزی ؟!؟

ول کن

کارهای که باید انجام میداده ام رو انجام داده ام از الان هیچ کاری ندارم !!!! و باید بیکار باشم تا ببینم چی میشه ؟ ناهار امروز هم چیزی دلم نمیخواد ؟ خدا بخورم که چی؟ هنوز درد دارم و مشکل دستشویی رفتن !؟