تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

وقتی رضا بدجنس می شود

مامان زنگ زده میگه چرا نیمودی اینجا تا بعدازظهر باهم برگردیم ... میگم دیونه ام که بیام اونجا ناراحت شد بهم گفت خفه شو ... بشم میگم بمون امروز تعطیل فردا هم خبری نیست یکشنبه هم تعطیل میگه نه میخوام شنبه برم استخر ورزش یعنی مامان از ورزش ش هیچ جوری کم نمیکنه حالا بعدازظهر میاد حسابمو میرسه اخه زنگ زدم دیروز به بابا گفتم به محضی که تو رفته ای مامانم رفته به رفتن خونه ای این و اون و گشت و گذار بابا هم زنگ زده حساب شو رسیده باهم کلی جرو بجث کردن ... حالا مامان میاد با من دعوا از پشت گوشی میخواست منو بزنه ... استاد بهم زدن بین مامان و بابامم ...