تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

مهاجرت

رفته جایی دیگه همه مهاجرت میکنند به یه کشور یا شهر دیگه من رفتم یه سرویس دیگه وبلاگ دیهی ، به آدرس کم کم مطالب رو انتقال میدم به آدرس جدید ... اگر دوست داشتید بیایید آدرس جدید http://tanhataren-pesar.blog.ir 

خسته شده ام

نسشته ام پشت لب تاپ م یه دفعه به ذهنم رسیده که امروز بعدازظهر رسیده ام دراز بکشم و سرمو بذار روی پاهای مامان خانم و بهش بگم خسته شده ام از این وضعیت از این همه درد کشیدن ... شدید دلم گرفت و دلم میخواد گریه کنم

گوه توش

چه روز گوهی امروز شاهین . ن.فی هم نمیادریش روی خوبی ؟ گمون نکنم نوشابه هم افاقه کنه ... گوه توی این روز گوه ... خسته کننده بودن ش یه طرف ... سرما یخ زدن پاهام خیس عرق بودن تمام بدن از گرما بخاطر لباس زیاد پوشیدن ... بوی گوه گند بدن م بخاطر عرق کردن ... 

نه بگو

الان رفتم سوپرمارکت بیسکویت بگیرم سوپرمارکت ی گفت با گوشیت یه عکس بفرست لیست خرید مغازه است هیچ منم فرستادم امیدوارم دردسر نشه برام

اوهوم

تویی این مدت اینقدر توی شرکت ناهار نخوردم آبدارچی دیگه ازم نمی رسه ناهار هستی یا نه؟  میدونه نیستم به صورت پیش‌فرض!!!!! آخه غذا حوصله غذا خوردن ندارم

هان نفر جدید

یه روز من نبودم یه نفر جدید به بچه های اتاقمون اضافه شده ؟!؟

هیچی

برم شرکت ببینم امروز چه خبر؟

چرا

چرا حال شو ندارم از تختخواب بلندشَمِ پاشدم جوراب پوشیدم و بازم برگشتم توی تختوابم

خواب

هیچی نشستم پای لب تاپ سر درد خواب همه چیز بهم حمله کرد بخوابم

خیال پردازی نکن

چرا بازم خیال پردازی؟  تو هنوز جاوااسکریپت یاد نگرفتی و بعد خیال پردازی میکنی که API گرفتی از یه سایت تیکیت فروشی سینما؟  بعد داری پیاده سازی میکنی با reactjs؟  هان؟  بعدش خسته میری یه چهارشنبه شرکت  برنامه نویس آقای پویا ح ازت میپرسه چرا اینقدر کسل ِ هستی براش تعریف میکنی؟  نه بی خیال شو فعلا فقط مباحث ویژه! و تموم کردن برنامه نویسی html و css