ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
صبح ساعت ۸:۳۰ اومدم دفتر “ حسین کاف “ رییس شرکت میگه سحرخیز شدی ! داشتن صبحونه کاری پنجشنبه هارو میخوردن گفت بشین بخور گفتم خیلی ممنون ! بابا بی خیال چقدر حوصله دارید صبح اول صبح صبحونه میخورید محل کار ! بابا صبح مگه فک آدم باز میشه ! نمیشه ؟ میشه ؟ نمیشه ؟ صبح از خونه تا محل کار یکسری پفیوز ( خوشگل ) که آرایش کردن به خدا من امروز صبح آب گرم و سرد کردم دستمو شستم بعد مالیدم به شلوارم نَمِ دار شود صورتمو شست بعد اینا چه حوصله ی دارند به خدا ! خیلی حوصله دارنند !