تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

مینا پفیوز

وای برای اولین بار سری این امتحان برگه عوضی کرده ام تمام بدنم خیس عرق سرد شد اصلا وضعی بود استاد زل زد توی چشم هام یعنی فهمیده ؟ ولی حال داد این سطح استرس و اعصاب خوردی چند وقتی بود اینقدر استرس نداشتم ! حالا میخام به استاد ( شکوفه جان ) پیام بدم ببینم چند میشم اگه بد بوده حذف م کنه آبرومنده !
هان اینو نوشتم تا یک ماجرا دیگهی رو بگم امروز سر جلسه امتحان " مینا " اومد دیدن " شکوفه " مینا رو بعد مدت ها دیدم خیلی  چاق شده بود البته بهتره بگم توپول شده بود یه پا پفیوزتر از قبل |( خوشگل تر ) نمیدونم گفتن سر دعوای که توی دانشگاه شده این و مدیر گروه اخراج  شده ! یه عینک به حال هم زده بود با دور تا دور مشکلی چهرشو جذاب تر از قبل کرده بود ، جالبیش اینکه من و مینا تقریبا همسن و سال هستیم اگه اشتباه نکنم ترم قبل گفت خودش بهرحال ! امروز خودش و شکوفه توی سر من و چند پسر همسن و سال من دنبال موی سفید بودن میگفتند خوب موندید بهرحال از خوش  وبش این دوتا حسابی ما کاسبی تقلب کردیم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد