تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

ناهار پل خواجو

ناهار با مامان و بابا رفتیم پل خواجو یعنی مامان غذا نپخت رفتیم بیرون غذا گرفتیم و رفتیم پل خواجو ناهار خوردیم من بعد ناهار رفتم زیر پل قدم زدم زیر پل خواجو و بعضی مواقع پل سی و سه چل یکسری اقا جمع میشوند آواز میخوندند این سری یک اقای جوان خیلی صدای قشنگ ی داشت و میخوند خیلی لذت بردم شانس گند

گوشیم شارژ نداشت فیلم بگیرم ... این توریستها مثل ندید بدیدها وایساده بودن به دیدن و فیلم و عکس گرفتند بنده های خدا در رفتند از دست شون


+ لعنت به درد چا هیچوقت قرار نیست دست از سرم برداره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد