تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

ماجرای روان شناس

دیروز بعدازظهر رفتم پیش دکتر،  حرف های امیدوار کننده ای میزنه گمونم مثل همه‌ی دکترهای روانشناس!!!!!

گفت که خیلی ناامیدی تو با این شرایط که داری خیلی بهتر از بعضی از آدم های که یعنی شرایط شون از تو از لحاظ جسمی بهتر! کار کردی توی این سالها درآمد داشتی و اینکه شرایط فعلی کشور اینجوری از لحاظ اقتصادی که داری درجا میزنی!!!!! 

در مورد فکر و خیال و دنیایی خیالی هم گفت وسواس فکری osd دارم و گفت از کِشِ استفاده کنم یعنی کِشِ ببندم به دستم و هر وقت شروع کردم به خیال پردازی کِش ِ رو بکشم و یا موقعیت مو تغییری بدهم و آهنگ گوش کنم و هی بزنم بره آهنگ بعدی!!!! 


در مورد ازدواج و درس م هم گفت پیگیر باش مشکل دانشگاه ت حل بشه ولی اگر هم حل نشد مهم نیست بیشتر داشتن مهارت که مثبت!!!!!! در مورد ازدواج هم گفت که اگر یه خانم که چند سال ۲-۳ ازت بزرگتر باش و حمایت ت کنه شاید برات بهتر باشه!!!!



بهش گفتم به خونواده گفتم میام پیش روانشناس گفت عالی حتما بگو باهات بیاد مادرت تا مشکلات ت با ما را حل بشه با حرف زدن نه با داد و قال 



به مامان خانم گفتم رفتم پیش روانشناس اپل گفت عالی بعدش گفت چه جوری روانشناسی خوب گفتم یعنی چی؟  گفت بعضی از این روان شناس ها میری پیش شون بهشون میگی افسردگی داری یا تشخیص میدن میگن نباید روضه خوانی بری و این افسردگی مال اونه!!!!

بعدشم گفت اون سری که رفتی پیش ش چی گفتی که بهت گفته ازدواج کردن با اون دختر برات مناسب نیست!!!! 

گفتم بی خیال غلط کردم گفتم هیچی