تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

توالت یا تولد

بچه سوم خاله به دنیا اومد بچه اولش ۱۸ سالشه ... چقدر اختلاف سنی سه نسل تفاوت با خاله ... دقیقا مشکلی که اکثر پدر  و مادرها با بچه هاشون دارند

قضیه بد دیشب

دیشب سوژه بدی بود قبل رفتن کلی جروبحث بخاطر اینکه نمیخاستم برم به هیچ وجه ، با کلی جرو بحث رفتم ، آدرس رو اشتباهی رفتیم برگشتیم اصلا یه وضع داغونی بود ... وقتی رسیدم اونجا یه صحنه ی دیدم جاخوردم دختر خانم هم مشکل جسمی داشت مثل من اما خب این جا خوردن به این خاطر که من نمیدونستم ... سعی کردم وانمود کنم که میدونم ... بهرحال رفتیم توی اتاق باهم حرف زدیم یه پایه کلاس معارف اسلامی بود ! به جانم خودم پرسید نظرت در مورد امام خامنه ای چی ؟ گفت من منتظر ظهور خود آقا امام زمانم !؟ اصلا یه وضعی بود !؟ پرسید هدف اون از اینکه اومدید خواستگاری چیه ؟ گفتم بخاطر اصرار خوانواده اومدم !

اصلا یه چیزی های میگفت تعجب برانگیز و‌حیرت آور بود برای یکی با شرایط جسمی من در برابر کسی که شرایط جسمیش مثل من هست خیلی متفاوت اهل سفر ورزش گشت و گذر و دوست پیدا کردن صد درصد متفاوت تنها تفاهم بین مون فقط هردوتامون بادمجون دوست نداشتیم


عن مثل عنقلاب

اخیش چشم هام باز شد و رنگ و روم هم باز شد . هیچ محل کار سرویس بهداشتی فرنگی نیست از صبح شدیدا دستشویی داشتم و میخاستم کلاس امروز عنقلاب رو بپچیونم اما بخاطر عن اومدم عنقلاب ! جرات هم ندارم الان برم خونه اینقدر کلاسای دانشگاه رو پیچوندم کار رو پیچوندم برم خونه مامان و بابا بازجوییم می‌کنند که چرا زود اومدم خونه ! 

لامصب این کلاس تخمی عنقلاب طبقه سوم مجبور شدم سه طبقه رو بیام بالا  با این پای درد و چُلاقِ دو تا آسانسور هم داره همسری که میام سوار شم یه سری  پفیوز ( خوشگل ) سوار شدن یا دم درب ایستادن منم نمیرم ! 

حالا هم باید کوس شعرایی عنقلاب رو گوش بدم

بی انگیزگی

نمی‌دونم این بی انگیزگی نسبت به بخاطر چی ؟ بخاطر حقوقم ؟ ۷-۸ ماه اومدم فقط یه میلیون گیرم اومده ! و یا بخاطر تنبلی ! نمی‌دونم ماه های اول با انگیزه بیش‌تری اومدم سرکار نه حوصله و دمغ