تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

بدبختی

امروز بعدازظهر وقتی کلاسم تموم شد میخاستم برگردم خونه یکی از همکلاسی هامو دیده ام یه کم وایستاده ام پیشیش و باهام حرف زده ایم بهم گفت دوشنبه ها اگر دلت خواست بیایی زود بیا اگر دیر بیایی قانونی که شکوفه ( استاد گرامی )  گذاشته ؟ شاکی بود چون همه سرکلاس ش با تاخیر میرنند . البته مقصر این موضوع منم چون ترم اول و دوم خیلی اذیت ش کرده ام و هی بهش تیکه مینداختم زودتر از همه ی میایی و یرتر میری و همه لحظات رو میخایی درس بدی ! چقدر نصحیت تون میکنه بهرحال بخاطر ازار و اذیت های من این تصمیمم هارو گرفته !
البته بعضی از بچه ها بخاطر این شوخی که با شکوفه میکنمم بهم میگن باهم دوست دختر / دوست پسرید و نگران قبولی نیستید! بهشون میگم اگر اینجوری چرا ترم قبل منو انداخت ؟ بهرحال میخام بخاطر همین حرفهای مفت والکی این درس رو این ترم حذف کنم و بذار معرفی به استاد امروز هم اخه بهم چندنفری از بچه ها به شوخی و خنده گفتند !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد