نمیدونم این روضه خونه گی دیگه چی این بابا خان و مامان خانم راه انداختن هر هفته دوشنبه ها روی اعصاب و روان من راه میرند با دایی آخوند مامان خانم سید حسن آقا میاد سخنرانی!! و از صبح داستان داریم و تا آخر شب این هفته مهمان ویژه هم داریم خاله بهجت و دختر هاش میآیند روضه بعدش هم شام و شب هم میموند و ناهار فردا! داستان های شیرین خونوادگی
پسرگل هنوز چیزی به سرانجام نرسیده سری بهم همه گفتی برداشتی خبری که بهت گفتند بیا برای مصاحبه کاری رو سری به برنامه نویس شرکت چار آقای احسان ه گفتی ؟ مگر قرار نشد به کسی چیزی نگی و حرف ی نزنی نکن به قول و قرار های ت با خودت پای بند بمون!!! که حالا استرس بگیری اگر قبول نشدی برنامه نویس شرکت چار آقای احسان ه در مورردت چی فکر میکنه
سکوت کن با هیچ مخصوصا خودت و مامان خانم و بابا خان حرف نزن ساکت ساکت باش همین و بس باشه پسر کل حرف زدن فایده ای نداره فقط بیشتر خودتُ عذاب میدی؟!؟ و با روح و روان ت بازی میشه
کاشکی سالم به دنیا اومده بودم یا حداقل توی یه خونواده ای که بهم خیلی چیزها یاد میدادند بهم یاد میدادن چطوری حرف بزنم از آدم های سالم متنفرم نباشم از خودم متنفرم نباش از حق خودم بتونم دفاع کنم! یاد میدادند چطوری باید مسواک بزنم یا نباید از غذای یا بکسی دم بیاد!سری به کسی اعتماد نکنم نه اینکه فقط به فقط به فکر این باشند و یادم بدم نماز رو سر وقت بخونم مسجد برم مناسک مذهبی درست و به موقع بجا بیارم!
از خودم از زندگی م متنفرم همه ی زندگی رو به خواست دیگران زندگی کرده ام و خودم هیچ اختیاری نداشتم و ندارم !!!! و الان توی 32 سالگی م دلم میخواد توان شو داشتم و خودمو میکشتم و از شر همه چیز و همه کس راحت میشدم !!!!
چرا من تنهایی مو نمیپذیرم ؟ چرا قبول نمیکنم که تنهایی هم عالی ست برای کسی مثل من همین دنبال پیدا کردن و یا ساختن دوست نباشم همین که هست !!!!
اول دفتر یادداشت روزانه ام این جمله از " پائولو کوئیلو " رو نوشته ام " هیچ کس سرش آنقدر شلوغ نیست که زمان از دستش در برود و شما را از یاد ببرد همه چیز برمی گردد به اولویت های آن آدم اگر کسی به هر دلیلی تو را یادش رفت فقط یک دلیل دارد:تو جزو اولویت هایش نیستی! "
بله مسئله همین هست من اولویت کسی نیستم از دوستان م البته دوستی وجود ندارد اون زمانی که باید دوست می ساختم برای خودم یا توی بیمارستان بودم و یا طرد شده بودم بخاطر شرایط جسمیم و یا پدرم روی هر کدوم از دوست ها هام یه ایرادی گذاشت !!!! بهرحال الان هم نمیتونم دوستی پیدا کنم ! گرچه همه چیز برمیگرده به مسئله اولویت بودن تو در اولویت چندم برای دوستات هستی !!! مهم هستی نه اینکه همه زندگی شون برای تو باشد نه اینکه جواب تو رو بدهند یا فقط همین طوری برای رفع تکلیف برای پاک شدن آلارم نوتیفیکشین !!! بهرحال این روز ها اولویت کسی نیستم یعنی سال های اولویت کسی نیستم !!!! فقط یک زنگ تفریح برای اینکه بگند به خودشون چه آدم خوب هستند !!!!
این انتظار نابجایی که انتظار داشته باشی کسی درک ت کنه هر کی دنبال زندگی و شادی های خودش و درد و رنج های خودشو داره بی خیال برو دنبال کار و بار خودت !!!!
از فردا کلاس های گواهینامه برگزار میشه و من شرکت میکنم و قرار بترکونم و گواهینامه بگیرم بدون فکر و خیال پردازی