ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
همه اطرافیان م درگیر که تعطیلات به کجا سفر کنند اما درگیری من به عنوان یه معلول اگه سالم بودم تنها دغدغه ام برای سفر یه روز دستشویی رفتن نبود همین و بس...! بله خیلی خنده داره ولی یه درگیر جدی و مهمه برای من
من اجتماعی نیستم.
اصلاً نمیتوانم اجتماعی باشم.
شاید هم با اجتماعی بودن دشمن هستم.
سینما، محل زندگی اجتماعی نیست. محل تنهایی است.
جایی که همه کنار هم در سکوت مینشینند و فیلم میمبینند.
مدرسه، جای زندگی اجتماعی نیست. جای تنهایی است.
جایی که همه ساکت هستند و معلم با همه حرف میزند.
جایی که تو فقط یک تیک در فهرست حضور و غیاب هستی،
یا عنوانی برای یک گزارش که در آخر فصل، به پدر و مادرت ارائه میشود.
خیابان جای اجتماعی بودن نیست.
جایی است که اگر به غریبهای لبخند بزنی، با تعجب نگاهت میکند.
رانندگی یک فعالیت اجتماعی نیست.
ماشین، زرهی فلزی است که بر تن میکنی تا به رقابت با دیگران بروی.
اگر تو هم مثل من اجتماعی نیستی،
بیا با هم بنشینیم. این کلوچه ها را بخوریم. بگوییم و بخندیم و لذت اجتماعی نبودن را تجربه کنیم!
وایز بلومن
پس نوشت: کلا اجتماعی بودن خوب نیست. تنها بودن بودن ِ خیلی بهتر ِمخصوصا برای یک آدم چلاق و زشت که هر کی اطراف ش باشه را افسرده و دیوانه میکنه ....
تو پولدارتر از منی
لباس های گرانقیمت می پوشی
و با ماشین، هر کجا دوست داشته باشی می روی
من اما کافیست هوا ابری شود،
به مترو نرسم
و یا زور تلفن ام حتی به تک زنگ نرسد
آنوقت تنها می شوم،تنها می مانم
و مدام غصه می خورم
دوست داشتن ات مثلِ بوسیدنِ ماه است
من هیچ وقت نمی توانم ماه را ببوسم!
| بهرنگ قاسمی - تلسکوپی که تو را رصد می کرد شکست |
پس نوشت: اوضاع بدتر میشود زمانی که به بی پولی ات چُلاق ِ بودن و زشت بودن هم اضافه شود... و افسرده و منزوی و دیوانه میشوی و به غارتنهایی خودت پناه می بری