ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
کتاب " ناطور دشت " فصل بیست یک خواهر هولدن فیبی در مورد یک فیلم ی که دیده برای هولدن توضیح میده قصه ای فیلم در مورد یک پزشک که بچه های چلاق رو پتو میکشه روی سرشون و اونا رو خفه میکنه پلیس اونو بازداشت میکنه و دادگاه به حبس ابد میده بهش و بچه ها هرشب به دیدن دکتر می آند و ازش تشکر میکردن بخاطر اینکه راحت شون کردن ... کاشکی منم خودم رو راحت میکردم همون پنجشنبه چند هفته ای که پیش که تیغ دستم گرفته بودم و جرات نکردم خودم رو راحت کنم ... یا کسی میتونست منو راحت کنه ... خسته شدم از درد کشیدم ... از درد کشیدم ... بعد که فکر کردم که بمیرم چی میشه ؟ هان !؟ هیچی ؟ یکسری از ادم های که الان زنده ام و هیچ سراغی از من نمیگیرند میآند ازم خوبهام :-) و اینکه قدر اذیت شم و جون بودم میگند و در حد یک عجب یک وای ... آره تا زنده ام هیچ کدوم سراغی ازم نمیگیرند نه پول میخوام و نه اینکه ترحم فقط یک سراغ گرفتند حتی با یک مسیج خالی ... بی خیال ... تنهایی و درد کشیدن به تنهایی به درد کشیدن ... باید جرات میکردم تمام میکردم همه چیزرو ....
روز تولدم ِ اما آرزو دارم که امروز آخرین روز زندگیم باشه... همه و همه کس ازم فرار میکنند... روز تولد بَدیِ بود... ۲۷ سال از عمرم گذشته اما هیچ لذتی از زندگیم نبردم و فقط درد کشیدم... احتمالا بخاطر این پای چُلاق ِ بقیه شم به درد کشیدن میگذرد... امیدوارم این آخرین تولد عمرم باشه... تلگرام و واتس آپ رو حذف کردم اکانت شونو آخه اینا و امثال اینا به درد کسانی میخوره که کسی و کسایی رو دارنند برای ارتباط باهاشون من که کسیُ ندارم... پس به درد من نمیخوره...
زندگی من سراسر تلخی و درد کشیدن...
روز تولدم ِ فقط درد کشیدم و زجرآور ِ بود برام...
تنهای ابدی ( رضا) جان ِ تولد ۲۷ سالگی ت مبارک...