تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

حمله مغول

یکی از دایی های مامانم مراسم عزادری گرفته بعد خاله ام از شیراز و اون یکی دایی خودم از قم اومده رفتند خونه دایی مامانم مراسم حالا بعد از مراسم میخواهند بیایند خونه ای ما منم تازه امروز یک کمی کی حالم خوب شده نرفتم خونه ای دایی حال و حوصله ای اینجور مراسمات رو ندارم تنهایی بهتره و دوستنی داشتنه

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد