تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

بیداری از درد

دیشب تا ساعت شش خورده ای صبح بیدار بودم از درد دیگه شش به بعد از حال رفتم... صبح هم ساعت هشت از خونه زدم بیرون مغازه قبل ش دو لیوان نسکافه خوردم یک کمی سرحال باشم توی مغازه ولی بد سردردی دارم و پا درد لعنتی الان خوابم گرفت... لعنت به درد... لعنت به پای چُلاق ِ 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد