یک روز دیگر در حال تمام شدن

صبح که تنبلی کردم و تکلیف زبان تخصصی رو انجام ندادم و هعی الکی دو، سه ساعت نشسته بودم پشت میز تحریر م و وب گردی یا سیگار کشیدن که تهش شد خطا کردن ِِ 

بعدازظهر هم از ساعت چهر ربع کم نشستم به حل گرچه دو ساعتی بازم تویی فکر و خیال، رویا گذاشت و توی یک ساعت تموم ش کردم انگلیسی م زیاد ضعیف نیست دست و پا شکسته یک چیزهایی بَلدم... بعدشم یکسری از تایپ های شوهرخاله رو انجام دادم برای پروپزال ش... الان هم از خونه زدم بیرون دلم میخواهد برم یک جایی بشینم اما حوصله ای توی خونه نشستن ندارم اومدم بیرون