تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

دعوا

#آبجی_خانم زنگ زدن با #مامان_خانم حرف زد انگار #نجمه_زن_داداش_محسن زنگ زده #بابا_خان گله گذرای کرده که #آبجی_خانم تابستون اصفهان بودند اون شب ما خونه واینسادیم که #داداش_محسن و #نجمه_زن_داداش_محسن بیایند ماشین جدید #آبجی_خانم ، و یکسری مزخرف دیگه !!! خیلی بد !!! #ضحا_دختر_آبجی_خانم بهم کفت دایی رضا خیلی خوبه که تو زن نداری

غمگینم

ناامید نیستم ، ترسیدم و غمگینم از این  حجم درد و بغض

بی ناهاری

ناهار نداریم باید تخم مرغ بخورم !!! #مامان_خانم امروز همه ش خونه #خاله_مرضیه بوده با #خاله_بهجت

قربون ترسومون

راس ساعت 8 رسیده ام شرکت اکثرا بعد آیین نامه دیروز راس ساعت 8 اومدن شرکت !!!! 

بریم

امروز دارم زودتر از هر روز از خونه میزنم بیرون آخه روز اول بهم گفتند ۰۸:۳۰ شروع کار !!!! ولی دیروز توی آیین نامه ی که دادن نوشته بود ۰۸ صبح !!! زودتر از خونه دیگه بزنم بیرون که مجبورشَمِ از اونور کمتر بمونم