ماجراهای خونواده گی

#حسن_پسر_خاله_بهجت تشریف آورده اند با #مامان_خانم ولی هنوز #زهرا_دختر_خاله_بهجت و #خاله_بهجت نیموده!! تازه می‌خواهند بیایند!!!! #زهرا_دختر_خاله_بهجت فردا اینجا وقت دکتر داره

اعتماد به نفس یا اعتماد به سقف

امروز از #ابی_سیف یه سوال پرسیده ام در مورد تبدیل قالب #وردپرس بعد قشنگ پیچوند که جواب نده !!! تقصیر خوده ام که بهش فیلم آموزشی داده و بهش گفتم چطوری باید کار کنه که را بیفته !!! جالب من بیشتر بلدم به نظرم خودم در مورد #وردپرس ولی خب چون اعتماد به نفس ندارم هیچ کاری رو قبول نمیکنم ولی #ابی_سیف بلد نیست زیادولی اعتماد به سقف داره 

داستان

#مامان_خانم پاشد رفت خونه #خاله_مرضیه اینا که #خاله_بهجت و #زهرا_دختر_خاله_بهجت رو برداره بیاره اینجا داستان دارم از دست #مامان_خانم

پووووف

#مامان_خانم میگه #خاله_بهجت ت ناراحت شده که تاسوعا نرفتیم خونه شون برای مراسم تاسوعا!!! میگه فوری #زهرا_دختر_خاله_بهجت بهش گفته که مامان ش ناراحت شد 

اوووف

از ۱۸:۳۰ تا ۲۱ خوابیدم الان هم با ‌#مامان_خانم اومدیم میوه بخریم چون #خاله_بهجت و #زهرا_دختر_خاله_بهجت اومدن خونه #خاله_مرضیه آخر شب احتمالا بیایند خونه ی ما!!!!

پووووورف

اینا دیگه کی اند ؟ بهم میگند تولدت کی گفت 8 فروردین ؟ میگه قمری کی؟ رفتند ببیند کی قمری؟ حالا ؟ گیر داده اند به 2 کارآموز که شیرینی بگیرند !!! خیلی هم حقوق میدهند ؟ رفتند #آقای_س_برنامه_نویس رو آورده اند که سالگرد ازدواج ت 4 روز پیش بوده شیرینی بده !!!! اونم گفت 4 ماه حقوق نگرفتم خبری از شیرینی نیست ؟!؟ هیچ حالا به #ابی_سیف گیر داده اند!!!! همه ی اینها زیر سر #پیمان_ح_مدیر_بازرگانی که گیر میدهند 

اووووف دهنتو ببند

عجب غر زده ام یعنی یه کلمه از دهنم در رفت به این #پیمان_ح_مدیر_بازرگانی حرف زده ام در مورد ناهار هیچ 54100 تومان از کارتم پول داده ام برای ناهار داده ام !!!! معلوم هم نیست پول برگرده کی ؟ 54 هزارتومن پول پیتزا ؟ اوووووف

فیوریت

بچه های شرکت غذا سفارش دادن هر روز #خانم_کریمی_آبدارچی_شرکت زحمت غذا درست کردن رو میکشه اما امروز مریض احوال بود و اومد و زود رفت !!!! بعد اینها برای خودشون غذا سفارش داده اند یعنی همین قدر محبوب و فیوریت هستم توی شرکت 

ادامه کار

آپدیت تمام شد بریم سروقت ادامه کارم ......

آرزو هات رو زندگی کن

آرزو هات رو زندگی کن ... چرا آرزوهامو زندگی نمیکنم من ؟ و همیشه حسرت آرزوهای که به سرانجام نرسیده رو میخورم ؟!؟ آرزوها و رویاهای که بعضا ربطی به مشکل جسمیم ندارند و نداشتند ... فقط یه تلقیین احمقانه و یا حرف اطرافیان باعث شده بهشون نرسم ... و زندگی شو نکنم