تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

اوهوم ...

دایی حسین م پشت در خونه ایستاده ام !!! اما من در رو باز نمیکنم چون بابا خان ازش خوش ش نمیاد و اینکه من یعنی الان شرکت هستم ؟ الان هم که نرفتم شرکت ؟!؟ توی خونه دور اتاق ها راه میرم و با خودم حرف میزنم و گوشی دستمه ؟!؟ و همین بس 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد