ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
از سرکار که ساعت ۷:۳۰ برگشتم بجز فکر و خیال چیز دیگری نبوده لعنت به این دنیایی خیالی کیری!
چرا به حبیب آدرس وبلاگ رو دادم ؟ سوال پویان از من ؟
به این خاطر شاید میخام ببینم آدم های اطراف م وقتی نوشته ها و افکار منو میخونند که عکس و عملی دارنند ... افکاری که هیچوقت به زبون اورده نمیشه !
شاید هم یه راه دوست پیدا کردن ! یه دوست واقعی ؟!
و پاسخ پویان به تخمم بازم تهش منم و تو !@؟
تخیل نکردن و آروم بودن و با خودم نجوا نکردن خودش روحی و فکری آرام میخاد...
امشب سرکار با حبیب داشتیم کاری انجام میدادیم حرف پیش آمد در مورد افسردگی و بی حوصلگی حرف جالبی شنیدم از حبیب " حوصله رو خودم آدم درست میکنه "! اما خب خودم آدم از کجا و به چه انگیزه و دلیلی میتونه این حوصله رو داشته باشه وقتی هیچ دلیل نیست برای شادی و لذت بردن پس حوصله ی هم نمیمونه برای آدم!
پینوشت : متن دیشب نوشته شده
مامان رفت قم با دایی ش دیدن داداش وخاله اش و من تنها شدم خیلی عالی تا جمعه بعدازظهر