تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا
تنهاترین پسر دنیا

تنهاترین پسر دنیا

دل نوشته های تنهاترین پسر دنیا

هان دانشگوه

فردا از صبح ساعت هشت تا شش بعدازظهر کلاس دارم دانشگاه، سرکار هم نمیرم هی اعصاب خوردی بدی هست 

بی حوصلگی

حال و حوصله هیچ کاری ندارم کلی وقت نشستم پای لب تاپ اما دریغ از انجام یه کار مثبت بی خود و بی جهت هی پوشه باز می‌کردم و هعی می‌بستم 

از اینجا برو

این دیالوگ فیلم ابد و یک روز که میگه «هرکی بتونه و از اینجا نره از سگ کمتره، هر کی بره و برگرده از سگ کمتر، هم کمتره» خطاب به مَن ِ سعی که بتونی از اینجا بری همین و بس برای این کار با دنیایی خیالی ت کاری نداشته باش، برنامه نویسی کن، درس بخون و کتاب... همین بس،ته این میشه رفتن از اینجا

منصرف

وسط نصب بازی call of duty advanced warfare منصرف شدم و گزینه cancel رو زده ام بی خیال نصب این بازی 

کلاه سرم رفت

صبح که بابا میخواست بره مامان اینقدر بهش گیر داد سر قضیه دیروز که با هم رفتند مبارکه، بابا مامان رو نَبرده خونه ای خواهرش بجاش رفتند خونه خواهر بابا ( عمه بنده ) شاکی بود دیروز که برگشتم از سرکار اصلا مامان با، بابا حرف نمی‌زید معلوم بود کلی با هم جروبحث کردن! توی راه برگشت بابا وایستایده جایی ناهار بخورند مامان از ماشین پیاده نشده.


بهر حال صبح که بابا می‌رفتم یادش رفت وسائلی که آبجی اینجا خریده بود از تابستون و جا نداشت توی ماشین شون ببره! من بعدازظهر بردم دادم انبار ترمینال که بره براش.

 

بابا  صدهزار تومن پول داده که من پول داشته باشم، اینجایی که من میرم سرکار از اواخر فروردین ماه البته گفتن چند ماه اول آزمایشی و از مردادماه، ماهی پونصد هزار تومن، منم جایی دستم بَند ِ نیست هیچ قراردادی هم ننوشتیم! یعنی این سالها هیچ کس برای کار قرارداد نمینویسه.


قبل از اینکه برم ترمینال مامان جان گفت این صدهزار تومنی که بابا بهت داد رو بده بمن من پول نقد میخوام توامان این کارت ( کارت بابا که پیش ش). صدهزار تومن در بیار خوب من رفتم بعد از کلی گشتن دنبال خودپرداز بی خیال شدم رفتم ترمینال بسته رو تحویل داده ام پیش خودمم گفتم یه بیست هزار تومن اضافه تر هم در بیارم! هیچ رفتم با یه  ژست خاص که آره داداش اینه ( انگار میلیارد تومنی پول تو کارت ‌) رفتم زدم ۱۲۰ هزار تومن نداد، موجودی گرفتم فقط توی کارت ۲۸۰۰ تومن بیشتر نبود هیچ ضایع شده ام کلاه مو انداختم پایین و برگشتم حالا یه کم پول دارم یعنی این مدت هر چی پول گیرم اومده  همون اول یه  مقداری شو گذاشتم کنار الان اونا هستند حدودا ۸۰ هزار تومان.


اومدم خونه مامان نیست رفته بیرون خیلی هم عالی هیچ من فقط پول از دست داده ام.

بی شعور

دارم بازی call of duty advanced warfare نصب می‌کنم چقدر من باحالم حالا که مامان نیست دارم بازی نصب می‌کنم خیلی بی شعور م مگر نه

ریدم

کلی گشتم تا بتونم از دستگاه های خودپرداز پول بگیرم برای مامان نیست یا پول ندارنند یا نوشتن دستگاه موقتا خراب !

اَی ِ بر پدر و مادر هر چی آخوند ریدم تو قبر.... استغفرالله پا  درد گرفتم

دختر

مامان بهم می‌گه خیلی بی عُرضه ای این همه توی دانشگاه اینور اونور میری نتونستی برای خودت یه دختر پیدا کنی!  حالا من اینقدر دردسر بکشم تا یه دختر برات پیدا کنم؟ 

آقا مگه اینجوری نبود که پدر و مادر دختر پیدا کنند برای پسر برای ازدواج! این حرف از مادر مذهبی من بعید ِ 

حالا من دختر از کجا پیدا کنم؟  هان؟

رفت

بابا رفتم پیش داداش اینا کی برمی گردد خدا می‌دونه کاشکی مامان رفته بود تنهائی خیلی عالی